شهدای عزیز ایران



شهید محسن حججی

ای جانم قربون اون پسر کوچیکت

از الان

از الان

دیگه تنها شد

وقتی یه پدر از خونه بیرون میره


پسر: بابایی من دلم برات تنگ میشه.

پدر: پسرم میرم الان میام زود زود قول

پسر:قول بابا جونم.

پدر: قول پسر گلم بیا بوست کنم.

حال فکر پسر شهید محسن حججی را بکنید چه دلی دارد آن طفل خردسال دیگر کسی نیست وقتی میخواد بره بیرون بگه منم با خودت ببر

دیگه کسی نیست شب براش لالایی بگه

دیگه طعم بغل پدر را نمیچشد

ای وای خدایا..

جایگاهشان واقعا باید بهشت باشد


اسم شهدا که میاید از آن روز.

که پیکر مطهر .

 پدر بزرگم میگفت عموی مهربان را آوردند یادم میاید.

من نبودم

ولی .

آری.

نمیدانی.

چه لحظه ی دردناکی است.

نمیدانی.

گریه کنی یا شاد باشی

گریه برای از دست دادنش.

شادی برا بهشتی شدنش

و.

رسیدن به آرزویش.

عمویم تا ابد و همیشگی عاشقت هستم . ای سردار سردار ها

(شهید علی اکبر حیدربیگی)

سال تولد:1342

سال شهادت1361

فدای عموی 19 ساله ام

ما همیشه یادت را زنده نگه داشتیم . نگه میداریم و نگه خواهیم داشت


وای بر روزی که تو پیمان نبندی با دلم .

وای بر من گر تو را روزی برانم از دلم.

ترسم از آن روز که گریان میشوم با اشک تو .

اشک تو کاری دهد دست دلم ای وای من.

 فرزندان شهدای عزیز دوستتتان داریم.

تقدیم به فرزندان شهدای گرانقدر کشور عزیزمان ایران.



http://img.tebyan.net/big/1388/06/1312291086611961561319815762118522526642.jpg

دعا کنید که من ناپدید تر بشوم

که در حضورخدا رو سفید تر بشوم

بریده های من آن سوی عشق گم شده اند

خدا کند که از این هم شهید تر بشوم

که ذره های مرا باد با خودش ببرد

که بی نهایت باشم، مدید تر بشوم

به جست و جوی من و پاره های من نروید

برای گم شده تن، پی کفن نروید

به مادرم بنویسید جای من خوب است

که بی نشانه شدن در همین وطن خوب است

در این حدود، من پاره پاره خوشبختم

در آستان خدا بی کفن شدن خوب است

همیشه مهدی موعود در کنار من است

و دست های ابالفضل سایه سار من است

خدا قبول کند این که تشنه جان دادم

و کربلای جدیدی نشان تان دادم

به جست و جوی من و پاره های من نروید

برای گم شده تن، پی کفن نروید

میان غربت تابوت ها نخواهیدم

به زیر سنگ مزار- ای خدا!- نخواهیدم

منم و خار بیابان که سنگ قبر من است

دعای حضرت زهرا)س(مزید صبر من است.

خدا که خواست ز دنیا بعید تر بشوم

که زیر بارش سرب و اسید، تر بشوم

خودش به فکر من و تکه های من است

دعا کنید از این هم شهید تر بشوم 



سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !
.
.
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …
.
.
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
.
.
من می خواهم در آینده شهید بشوم …
معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
آقا اجازه … شهید …
.
.
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود : اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم”
.
.
ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد
نوبت ما که رسید میکده را بست نداد
حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ
بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد
.
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده …


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Jessica ivaweb.blog.ir زنگ انشا پروکسی تلگرام آموزش عکاسی معمای هستی Joseph شهروز براری صیقلانی مبلمان فلورانس